لحظات آغاز سال جدید، وقتی همه کنار خانوادههایشان منتظر فرا رسیدن بانگ نوروز هستند، برای رییس ناحیه بهرهبرداری آباده، در منطقه سردسیر آسپاس، جور دیگری رقم میخورد. تحویل سال با رادیو ماشین آغاز میشود، در حالی که برف و بوران خودرو را احاطه کرده و برفپاککنها از شدت سرعت باد دیگر رمقی برای حرکت ندارند. آغاز سال نو برای بسیاری از همکاران و ناظران نواحی بهرهبرداری چنین است. برق، این نعمت جاری و ساری در زندگیمان، بهواسطه زحمت و همت مردانی بیادعا در جایجای این سرزمین، به خانههای ما میرسد.
"از شدت زبانههای آتش، حتی آتشنشانها هم میترسیدند به محوطه نزدیک شوند. همکاران ماسکها را گرفتند و جلو رفتند..." در ذهن من، این اتفاق بیشتر شبیه سکانسهای پر تبوتاب عملیاتهای جنگ ایران و عراق است. وقتی صورتهای عرقکرده و سر و روی گرد و خاک گرفته رزمندگان جوان از جلوی دوربین عبور میکند. فریادهایشان مبهم و درهم شنیده میشود و هرکس تلاش میکند در میان آتش و دود راهی برای نجات بیابد...
این جملات، اما، سخنان ناظر پست امور بوشهر است در توصیف حادثه آتشسوزی کلیدخانه یکی از پستهای تحت پوشش. حساسیت بالای این رخداد را باید اینطور تشریح کرد که با وجود بار زیاد روی خطوط، امکان خاموشی گسترده در شهر بوشهر کاملاً محتمل بود. همت تمامی همکاران امور سبب شد تا در عرض ۳ ساعت، حریق کنترل شود و اوضاع آرام گیرد. آرامشی که پس از گذر از طوفانی سهمگین از راه میرسد. طوفانهایی از این دست در این ناحیه فراواناند، چراکه اینجا دیار خورشید سوزان و امواج بنیانکن است...
ماجراها و حوادث نواحی سردسیر و گرمسیر تحت پوشش شبکه برق سراسری کم نیستند. در شمال فارس، بیشتر حوادث از جنس سرما و برف و باد هستند. همین زمستان پیش بود که بهرهبردار پستی در شمال استان فارس، بهخاطر شدت بارشها مجبور شد ۳ روز متوالی را در پست محل شیفت خود سپری کند! در جنوب و منطقه بوشهر هم اوضاع دشوار دیگری حکمفرماست. وقوع حوادثی چون انفجار بریکر در نیروگاه LNG که چیزی حدود ۳۵۰ مگاوات بار تولید میکرد، با توجه به اقدام فوری همکاران در امور بوشهر، پس از ۳ تا ۴ عادیسازی شد. باید گفت که این میزان بار معادل مصرف شهر بوشهر است! با این توضیحات، وسعت حادثه و میزان نفوذ آن بیشتر روشن میشود. همکاران بلند همت در امور برق بوشهر، دمای بالای ۵۵ درجه عسلویه و رطوبت بالای ۸۰ درصد را برای رسیدگی به این حادثه پشتسر گذاشتند. شرایط جوی که "گرمازدگی" کمرنگترین واژهای است که میتواند حال آن روز این عزیزان را وصف کند!
قضیه این است که برق تولیدی از مسیر نیروگاهها از طریق خطوط فشار قوی شرکتهای برق منطقهای به پستهای بهرهبرداری منتقل میشود و سپس به دست شرکتهای توزیع میرسد تا راهی برای روشنایی جامعه بیابد. در این گذر طولانی و پرهزینه، چالشهای همکاران ما در شبکه انتقال کم نیست. انسانهای شریفی که در این سالها کمتر شناخته شدهاند...
بسیاری از پستهای تحت پوشش شبکه سراسری برق قدمت چندینساله دارند و شرایط کلیدزنی در این پستها، دشوار است. تجهیزاتی که بهدلیل فرسودگی و عدم امکان فرمان از راه دور، بهرهبردار را به جنگ تن به تن میطلبند! در اوج بار همین سال و در تابستان دشواری که گذشت، کلیدزنیها به بیش از ۱۵۰ بار در روز رسید. برای هر یک از این کلیدزنیها، بهرهبردار (اپراتور پست برق) تنها ۵ دقیقه زمان برای هماهنگی با دیسپاچینگ و اطلاعرسانی به شرکتهای توزیع تحت پوشش داشت.
اینها را باید در کنار ساعتهای طولانی نظارت و جابهجایی ناظران در مسافتهای طولانی در گرما و سرما و شرایط جوی نامساعد گذاشت. رانندگیهایی که در سحرگاه و نیمههای شب انجام میشود و از شدت خستگی میتواند تبعات جبرانناپذیری داشته باشد.
نواحی بهرهبرداری مملو از اقدامات قابل نگارش و حوادث متعدد کاری است؛ ماجراهایی که میتوان در مورد هرکدامشان کتابها نوشت یا ساعتها فیلمهای مستند ساخت. حوادثی که در زمان وقوع، فرصتی برای پوشش خبری و اطلاعرسانی مستند باقی نمیگذارند. همین است که فعالیتهای شبانهروزی شرکتهای برق منطقهای در خطوط و پستهای فوق توزیع و انتقال، ناخواسته فراموش میشود.
خطوط انتقال با سیمهای بلند و دکلهای عریض و مسیرهای بیابانی، کوهستانی و کویری، جغرافیای پهناور ایران را به هم وصل میکند. پستهای بهرهبرداری معمولاً با تابلوهای کوچک و تجهیزات روشن در دل شب قابل شناساییاند. بنابراین زیباست که اگر مهمان جادههای کشور شدیم، حتی وقتی از دل صعبالعبورترین راهها گذر میکنیم، به چشمانی فکر کنیم که در تمام ساعات شبانهروز مراقب حفظ پایداری شبکه انرژی هستند؛ شبکهای که بیاغراق مسوولیت امنیتی، سیاسی، اجتماعی، روانی و حتی علمی یک جامعه را بر دوش میکشد و ذهنهایی پشت حصارهای پستها و پستیبلندیهای خطوط و دکلها بیدارند تا یک ایران خاموش نگردد...
مریم تجلی اردکانی کارشناس روابط عمومی شرکت برق منطقهای فارس