برخی گمان میکنند روابطعمومی، نگهبان تصویر سازمانهاست، اما حقیقت این است که روابط عمومیِ اصیل، تصویرساز نیست، واقعیتگو است. نه تنها تناقض ها را می پوشاند، که شفافیت را فریاد میزند. نه از ترس رسانهها میگریزد، که پل اعتماد میان مردم و سازمان میسازد. وظیفه روابط عمومی ما گفتن حقیقت است، حتی وقتی تلخ باشد؛ زیرا تنها راستگویی است که اعتماد میآفریند.
روابط عمومی، رنج هایی را تحمل می کند که کمتر کسی می بیند. تنهاییِ تصمیم های دشوار، زمانی که باید میان منافع کوتاه مدت سازمان و حفظ اعتماد مردم یکی را انتخاب کند. هدف تیرهای شایعات بودن، وقتی اخبار نادرست مانند آتش می سوزاند و روابط عمومی باید آتش به دست، حقیقت را به جلو ببرد. خستگیِ پاسخگویی، در روزهایی که باید صدبار یک سؤال را پاسخ دهد، اما هرگز از گفتن «نمی دانم، اما پیگیر خواهم بود» خجالت نکشد.
به یاد دارم روزی را که مشکلی در شرکتی رخ داد و روابط عمومی آن شرکت، به جای پنهان کاری، نخستین کسی بود که مقابل دوربین ها ایستاد و گفت: «اشتباه کردیم، در حال جبرانیم. حق دارید عصبانی باشید، ما پاسخگوییم.» این، شجاعتِ روابط عمومیِ حرفه ای است؛ همان که از ترسِ «از دست دادن جایگاه»، «حقیقت» را قربانی نمی کند.
امروز، در دنیایی که هر کاربر شبکه های اجتماعی، یک رسانه است، روابط عمومی دیگر نمی تواند کنترل گر پیام باشد. اما میتواند شنوندهای فعال باشد، حتی وقتی انتقادات تند است. میتواند پاسخگو باشد، حتی اگر پاسخ، «عذرخواهی» باشد. و میتواند انسانی رفتار کند، نه مانند یک ربات رسمی.
اعتماد، مانند ظرف چینی است؛ یک ترک کوچک، تمامش را بیاعتبار میکند. روابط عمومی، نگهبان این ظرف است.
اگر امروز روابط عمومی دارید که حقیقت را فدای رضایت مافوق نمیکند، سکوت را به جای دروغ ترجیح میدهد، و گوش شنوا دارد پیش از آنکه زبان پاسخگو، بدانید گنجی در سازمان شماست؛ او را پاس بدارید.
روابط عمومی، صدای حقیقت است؛ حتی اگر گاهی این صدا بلرزد. امروز، روز قدردانی از همهی آنهایی است که در خط مقدمِ ساختن اعتماد می ایستند، با تمام دشواریهایش. روابط عمومیِ واقعی، نه تبلیغاتچی است، نه مبلغ؛ او داستانگویی است که راستش را میگوید، حتی وقتی کسی نمیخواهد بشنود.
به احترام تمامروابطعمومیهایی که هر روز، اعتماد را از نو میسازند
جعفرنصراصفهانی، مدیر روابط عمومی شرکت توزیع برق استان اصفهان