مقدمه
در دنیای امروز، تأمین انرژی یکی از چالشهای اساسی جوامع بشری است. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز روزافزون به انرژی، استفاده از منابع تجدیدپذیر به عنوان یک راهحل پایدار و اقتصادی در حال گسترش است ، ایران با داشتن منابع غنی انرژیهای تجدیدپذیر، از جمله انرژی خورشیدی و بادی، میتواند به یکی از پیشگامان این حوزه تبدیل شود.
این مقاله به بررسی جامعهشناسی اقتصادی تأمین برق از طریق انرژیهای تجدیدپذیر در ایران میپردازد.
جامعهشناسان در بررسی جامعهشناسی اقتصاد انرژیهای تجدیدپذیر، رویکردهای متنوعی اتخاذ کرده و بر جنبههای خاصی از این موضوع تمرکز میکنند. جامعهشناسان ساختارگرا بر این باورند که ساختارهای اجتماعی (نظیر دولت، بازار، طبقات اجتماعی) نقشی تعیینکننده در شکلگیری پدیدههای اجتماعی، از جمله توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، ایفا میکنند. براساس این دیدگاه، جهت درک چرایی موفقیت نسبی برخی از کشورها در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در قیاس با سایرین، ضروری است به ساختارهای اجتماعی و سیاسی حاکم بر آنها توجه کرد.
در مقابل، جامعهشناسان کنش متقابلگرا بر نقش کنشگران اجتماعی (نظیر افراد، گروهها، سازمانها) در شکلدهی واقعیت اجتماعی تأکید میورزند. از این منظر، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، ماحصل تعاملات میان کنشگران گوناگون است که هر یک اهداف، منافع و استراتژیهای خاص خود را دنبال میکنند. به عنوان مثال، ممکن است یک گروه فعال در زمینه محیط زیست، از طریق آگاهیرسانی و اعمال فشار بر سیاستگذاران، نقش بسزایی در ترویج انرژیهای تجدیدپذیر ایفا کند.
در دیدگاه نهادی بر نقش نهادها (اعم از رسمی و غیررسمی) در شکلدهی رفتار کنشگران و ساختارهای اجتماعی تأکید دارد. نهادها میتوانند شامل قوانین، مقررات، استانداردها، عرفها و هنجارها باشند. از منظر جامعهشناسی اقتصاد، نهادها میتوانند تأثیر قابل توجهی بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر داشته باشند. به عنوان مثال، وجود قوانین حمایتی از تولید انرژیهای تجدیدپذیر، میتواند انگیزه سرمایهگذاری در این حوزه را افزایش دهد. همچنین، نهادهای غیررسمی مانند نگرش جامعه نسبت به محیط زیست نیز میتوانند در پذیرش و گسترش انرژیهای تجدیدپذیر مؤثر باشند.
در دیدگاه شبکهای بر اهمیت روابط اجتماعی و شبکههای ارتباطی بین کنشگران مختلف تأکید دارد. شبکهها میتوانند بستری برای تبادل اطلاعات، منابع و حمایتهای اجتماعی باشند. در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر، شبکهها میتوانند نقش مهمی در انتقال دانش فنی، جذب سرمایه و ایجاد ائتلافهای سیاسی ایفا کنند. به عنوان مثال، شبکههای بینالمللی فعال در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند به انتقال فناوریهای نوین به کشورهای در حال توسعه کمک کنند.
در دیدگاه فرهنگی بر نقش فرهنگ، ارزشها، باورها و نگرشها در شکلدهی رفتار اجتماعی تأکید دارد. فرهنگ میتواند تأثیر قابل توجهی بر پذیرش یا عدم پذیرش فناوریهای جدید، از جمله انرژیهای تجدیدپذیر، داشته باشد. به عنوان مثال، در جوامعی که ارزش بالایی برای حفظ محیط زیست قائل هستند، احتمال پذیرش انرژیهای تجدیدپذیر بیشتر است. همچنین، باورها و نگرشهای افراد نسبت به فناوری و ریسک نیز میتوانند در تصمیمگیریهای مربوط به انرژی تأثیرگذار باشند.
۱. عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر پذیرش انرژیهای تجدیدپذیر:
ارزشهای زیست محیطی: بررسی اینکه چگونه آگاهی و نگرانیهای زیست محیطی بر تمایل افراد به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر تاثیر می گذارد. این شامل تحلیل نقش آموزش، رسانهها، و سازمان های مردم نهاد در افزایش آگاهی عمومی در مورد مزایای انرژیهای تجدیدپذیر و خطرات سوختهای فسیلی است.
اعتماد به فناوری: بررسی میزان اعتماد مردم به فناوری های انرژی های تجدیدپذیر و نگرانیهای احتمالی در مورد کارایی، قابلیت اطمینان و هزینه این فناوریها. این شامل تحلیل نقش تجربه، اطلاعات، و تبلیغات در شکل گیری نگرشهای مردم به فناوری است.
هنجارهای اجتماعی: بررسی اینکه چگونه هنجارهای اجتماعی و الگوهای رفتاری می توانند استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را ترویج یا محدود کنند. این شامل تحلیل نقش رهبران محلی، گروههای مرجع، و شبکه های اجتماعی در تشویق یا دلسرد کردن افراد به استفاده از این فناوریها است.
ترجیحات فرهنگی: بررسی اینکه چگونه ترجیحات فرهنگی و الگوهای مصرف انرژی میتوانند استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را شکل دهند. این شامل تحلیل نقش سنتها، آداب و رسوم، و سبک زندگی در انتخاب نوع انرژی مصرفی است.
۲. ساختارهای قدرت و منافع ذینفعان:
نقش دولت: تحلیل اینکه چگونه سیاستهای دولتی، قوانین و مقررات و برنامههای توسعه میتوانند استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را تسهیل یا محدود کنند. این شامل بررسی تاثیر مشوقهای مالیاتی، یارانهها، استانداردهای انرژی، و مقررات زیست محیطی بر توسعه این فناوریها است.
نقش شرکتهای بزرگ: بررسی اینکه چگونه شرکتهای بزرگ فعال در صنعت انرژی میتوانند در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نقش داشته باشند یا در برابر آن مقاومت کنند. این شامل تحلیل تاثیر منافع اقتصادی، استراتژیهای رقابتی، و قدرت لابیگری این شرکتها بر سیاستهای انرژی است.
نقش جوامع محلی: بررسی اینکه چگونه جوامع محلی میتوانند در فرآیند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مشارکت کنند و از منافع آن بهره مند شوند. این شامل تحلیل نقش شوراهای محلی، سازمانهای غیردولتی، و گروههای مردمی در برنامهریزی، اجرا، و نظارت بر طرحهای انرژیهای تجدیدپذیر است.
دسترسی به انرژی: بررسی اینکه آیا توسعه انرژیهای تجدیدپذیر میتواند دسترسی به انرژی را برای جوامع محروم و مناطق روستایی بهبود بخشد. این شامل تحلیل تاثیر طرحهای انرژیهای تجدیدپذیر در کاهش فقر انرژی، بهبود سلامت، و افزایش فرصتهای آموزشی و شغلی است.
توزیع عادلانه هزینهها و منافع: بررسی اینکه آیا هزینهها و منافع ناشی از توسعه انرژیهای تجدیدپذیر به طور عادلانه بین گروههای مختلف جامعه توزیع میشود. این شامل تحلیل تاثیر قیمت انرژی، مالیاتها، و یارانهها بر اقشار مختلف جامعه است.
مشارکت ذینفعان: بررسی اینکه آیا همه ذینفعان در فرآیند تصمیمگیری در مورد توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مشارکت دارند. این شامل تحلیل نقش زنان، جوانان، و گروه های اقلیت در تعیین سیاست های انرژی است.
۳. تاثیر بر اشتغال و توسعه محلی:
ایجاد فرصت های شغلی: بررسی اینکه چگونه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر می تواند فرصت های شغلی جدید در زمینه های تولید، نصب، نگهداری، و مدیریت این فناوریها ایجاد کند. این شامل تحلیل تاثیر آموزش و پرورش، مهارت آموزی، و کارآفرینی بر اشتغال زایی در این بخش است.
توسعه اقتصادی: بررسی اینکه چگونه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به توسعه اقتصادی مناطق مختلف کمک کند. این شامل تحلیل تاثیر این فناوریها بر افزایش درآمد، کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و توسعه گردشگری است.
توسعه اجتماعی: بررسی اینکه چگونه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به توسعه اجتماعی مناطق مختلف کمک کند. این شامل تحلیل تاثیر این فناوریها بر بهبود سلامت، آموزش، و مشارکت اجتماعی است.
۵. سیاستها و نهادها:
سیاستهای تشویقی: بررسی اینکه چگونه سیاستهای تشویقی مانند یارانهها، معافیتهای مالیاتی، و تعرفههای ترجیحی می توانند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را تسریع کنند.
مقررات زیست محیطی: بررسی اینکه چگونه مقررات زیست محیطی میتوانند استفاده از سوختهای فسیلی را محدود کنند و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را تشویق کنند.
نهادهای مرتبط: بررسی اینکه چگونه نهادهای مرتبط مانند سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی ایران (ساتبا) میتوانند در تسهیل توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نقش داشته باشند.
۶. چالش های اجتماعی و اقتصادی:
کمبود سرمایه گذاری: بررسی اینکه چگونه کمبود سرمایه گذاری میتواند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را محدود کند.
مقاومت در برابر تغییر: بررسی اینکه چگونه مقاومت در برابر تغییر میتواند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را کند کند.
عدم آگاهی عمومی: بررسی اینکه چگونه عدم آگاهی عمومی میتواند پذیرش انرژیهای تجدیدپذیر را کاهش دهد.
نتیجه گیری
توسعه این نوع انرژیها فراتر از یک مسئلهی صرفاً فنی یا اقتصادی است و ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نهادی گستردهای دارد. دیدگاههای مختلف جامعهشناسان نشان میدهد که عوامل گوناگونی مانند ساختارهای قدرت، روابط اجتماعی، ارزشها و باورها، و نهادهای رسمی و غیررسمی میتوانند در شکلدهی فرآیند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نقش تعیینکنندهای ایفا کنند.
بنابراین، برای دستیابی به توسعهی پایدار و عادلانه انرژیهای تجدیدپذیر، ضروری است که رویکردی جامع و چندبعدی اتخاذ شود و علاوه بر جنبههای فنی و اقتصادی، به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز توجه کافی مبذول شود. این امر مستلزم مشارکت فعال کنشگران مختلف، از جمله دولت، بخش خصوصی، جامعه مدنی و مردم محلی، و همچنین توجه به ارزشها و نیازهای جوامع مختلف است.
در نهایت، توسعه موفقیتآمیز انرژیهای تجدیدپذیر نیازمند درک عمیق از تعاملات پیچیده بین عوامل اجتماعی و اقتصادی و اتخاذ سیاستهایی متناسب با شرایط و ویژگیهای هر جامعه است.
مریم آجرلی- شرکت توزیع نیروی برق استان مرکزی